- شرم داشتن
- خجالت کشیدن
معنی شرم داشتن - جستجوی لغت در جدول جو
- شرم داشتن
- خجلت داشتن آزرم داشتن
- شرم داشتن
- باشرم بودن، باحیا بودن، خجلت داشتن، آزرم داشتن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
آبرو و عزت داشتن
آبستن بودن، آبستن شدن
گرم نگاه داشتن چیزی را، دلجویی کردن تسلی دادن: اول دل من گرم همی داشتی و من دل برتو فرو بسته بدان شیرین گفتار، بسیار معاشرت کردن
نرم کردن، یانرم داشتن شکم. شکم راروان کردن
دارای کرم بودن، موذی بودن، اذیت کردن
انتظار داشتن
انتظار
آزرم داشتن کسی را یا چیزی را محترم شمردن او
ساکت کردن، رام کردن
بقیتی از جان داشتن، نیرو داشتن توان داشتن
توقع و امید داشتن
ارجمند بودن احترام داشتن توفیر، حرام بودن
رطوبتی بودن
گرداگرد گرفتن حلقه زدن دور کردن چنبر زدن دایره بستن پره کردن پره کشیدن پره داشتن پره بستن
ثنا داشتن، خرسند و خشنود بودن
تفاوت داشتن، متفاوت بودن
احترام داشتن، ارجمند داشتن
توقع داشتن، امید و آرزو داشتن، در انتظار بودن
علف خوردن حیوانات علف خوار در چراگاه، چرا کردن
دارای قصد و هدف بودن، قصدی به سود خود و زیان دیگری داشتن، کینه و دشمنی داشتن
بلند کردن و بر سر دست گرفتن، نگه داشتن، منصوب کردن، گماشتن
گوش فراداشتن: گوش دادن، شنیدن
گوش فراداشتن: گوش دادن، شنیدن
سر داشتن و فزونی داشتن چیزی نسبت به چیز دیگر در وزن یا ارزش
مزه داشتن
نمایاندن آشکارکردن، داد خواستن، درخواست کردن
مراد و مقصودی معین داشتن، سود خود و زیان دیگر جستن، کینه داشتن
بلند کردن، به سویی متوجه کردن، نگهداشتن: من آن شب درآن موضع حاضر بودم و شما را چراغ فرا می داشتم، نصب کردن گماشتن 0 یا گوش فرا داشتن 0 استماع کردن
تفاوت داشتن، امتیاز داشتن چیزی از چیز دیگر
پایدار بودن بر سر پیمان بودن ثابت بودن پایدار بودن
موذی بودن، شهوی بودن
بخوشی و نیکی رفتار کردن: و بر عادت عدل خویش هر جای مردم بداشت